سفرنامه آسمانی 3/زندگی 3 روزه در بین الحرمین!
سه و نیم روز از زندگیمان در بین الحرمین گذشت...بین الحرمینی از جنس نور که یک سمت آن حرم مولا علی بن ابیطالب و سمت دیگرش حرم ارباب بی کفن... بیابانها یی از جنس نور بین این دو حریم .... که می شود همانبین الحرمین..آخرین نگاه ما به گنبد علی بن ابیطالب و اولین نگاه به گنبد ارباب بیکفن...
حدودا ساعتای 1 ظهر که پیاده روی به سمت کربلا شروع می شود... وارد جاده می شویم و ملحق می شویم به سیل عظیمی از زوار...
همه جور آدم... از همه جای جهان... سیاه و سفید! عرب و عجم! زن و مرد، پیر و جوون..
کودک و حتی نوزاد...
چشمم به کودکی می افتد که از ماهم تندتر حرکت می کند...
ماشا الله لاحول ولا قوه الا بالله...
پیر مردی عصا به دست...
کودکی روی ویلچر...
ومن در آن میان قطره ای در سیل زائران ارباب...
شغل و منصب دیگر معنا ندارد... همه یکرنگ و با هدفی یکسان... به عشق بزرگترین پادشاه جهان در صراط مستقیم گام بر می دارند...
عاشقانی در مسیر منتظر زوار هستند...تا پذیرایی کنند...
پذیرایی
هایی که ازقبل وصفش رو شنیده بودیم...مهربانی های بیش از حد... تکریم و
احترام بی نظیر ...
و فریاد می زدند: "هلا بیکم یازواری"
هزینه ای که یکسال برای آن تلاش
کرده اند و پس ااندازکرده اند، تا لحظه ی موعد یعنی همان ایام اربعین برای نذری و پذیرایی از
زوار آماده شود...
این همه تکریم و احترام و پذیرایی نه به خاطر ما زوار ... فقط و فقط و فقط به عشق حسین بن علی...( البته این تکریم ها از ایران شروع شده بود.وقتی مادرم برای خرید ماسک داروخانه ی محل رفت و خانم فروشنده داروخانه با همان تیپ و قیافه و وضع حجابش به حرمت زائران امام حسین گفت این ماسک ها باشد از طرف من برای زائرانت و بگویید برای ما دعا کنند)یا زمانی که می خواستیم کفش مناسب برای پیاده روی انتخاب کنیم فروشنده با ظاهری غلط انداز فکر کنم نزدیک نصف مبلغ کفش رو از ما نگرفت! یا همان دفتر اسناد رسمی که در پست قبلی اشاره کردم... همه و همه به خاطر ارباب... به یاد همگی آنها بودیم...
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست؟؟؟؟
ای کاش بودند افرادی که کاروان اسرا ی کربلا راهم تکریم کنند! ای کاش بودند افرادی که از کاروان و کودکان ارباب پذیرایی کنند... ای کاش کاروان اسرا را اجنبی نمی خواندند و ... ای کاش به حجاب شان تعرض نمی کردند و معجر از روی صورتشان برنمی داشتند...
باورش سخت بود... من کجا... بیابانهای کربلا کجا...به سمت حریم عشق...